روح حیوانات و گیاهان ¦ کلیات علوم روحی
در زنجیره آفرینش , بشر نیز نوعی حیوان است . منتهی گویا و متفکر و صاحب روح و عقلی کامل که در ساختمان ظاهری بدن وی نسبت به سایر حیوانات مشاهده می شود , ولی از جهت وجودی , یعنی همان سه بخش تشکیل دهنده که عبارتند از جسم , روح و تنپوش , تفاوت چندانی با سایر حیوانات ندارد.
کلیه حیوانات عالم در نوع خود از نظر جسمی به صورت کامل آفریده شده اند . حیواناتی که با این رشد و قدرت زندگی خود را می گذرانند باید از نظر خلقت چون نسل بشر دارای ریشه روحی باشند و زندگانی خود را با وجود و قدرتهای روحی به گونه ای در خلقت بگذرانند.
روح حیوانات ار نظر سیر تکاملی و مرحله رشدی با روح بشر قابل قیاس نیست و در سطح بسیار پائین تری قرار دارد.چون حیوانات در زندگی مادی خود به رشد عقلی و تکاملی روحی کمتری در مقایسه با نسل بشر دست می یابند و این نسبت در بین جانداران , تفاوت چشمگیری دارد . برخی از آنان در رشد و تکامل روحی و عقلی و ادراک در حد پائین تری هستند .بشر در زمان حیات خود از نیروی تفکر و ادراکی برخوردار است که ضمیر آگاه نامیده می شود و در کلیه حیوانات نیز نوعی آگاهی که همان ضمیر آگاه است وجود دارد . این نیرو در برخی از حیوانات با هوش مانند شتر , اسب , سگ و گربه و میمون و حیواناتی که آنها را در سیرک ها مشاهده می کنید وجود دارد که علاوه بر ضمیر آگاه می توان گفت که برخی از این حیوانات ضمیر ناخودآگاه هم دارند. سگی که یک بار با کسی آشنا می شود و به دلایلی سالها از او دور می افتد , پس از چندین سال وقتی که صاحبش را باز می یابد , عاطفه و محبت و شناخت پیشین خود را با انجام حرکاتی به اثبات می رساند و حیواناتی که در سیرک ها تربیت شده اند به دلیل وجود همین ضمیر ناخودآگاه , تمام آموخته های خود را مدتها به یاد می آورند و فراموش نمی کنند.
پرندگانی که سال قبل در یک نقطه از کره زمین زندگی می کرده یا سر از تخم در آورده اند , سال بعد برای زندگی یا تخم گذاری به همان نقطه از جهان می روند و احتمالا تخمگذاری خود را در محلی انجام می دهند که سال قبل در آنجا بوده یا خود در آنجا متولد شده بودند , وجود چنین حالتهایی است که ضمیر ناخودآگاه حیوانات را ثابت می کند.
از روح دانشمند حاضری در یکی از جلسات روحی حضور داشت سئوال شد که آیا کلیه جانداران موجود در کره زمین روح دارند ؟ وی در پاسخ گفت : هر موجود زنده ای که در کره زمین یا کرات دیگر زندگی می کند دارای روح است و پس از مرگ روح آنان آزاد شده و به عالم روحی مربوط به خود انتقال پیدا می کنند و برای مدت محدودی در آن محیط روحی زندگی خواهند کرد تا اینکه سریعا در چرخه مسیر تکاملی , مجددا با ماده دیگری ترکیب شود و نسل دیگر تکامل یافته تری را نسبت به گذشته خود به وجود آورند. برخی از این جانداران پس از مرگ سریعا به جهان مادی باز می گردند و گروهی دیگر که تکامل بیشتری یافته اند پس از مدت زمانی دوباره به ماده متصل می شوند و حیات دیگری را در یکی از کرات خلقت آغاز می کنند , در برخی از جانداران پست ممکن است زمان مرگ تا به وجود آمدن مجدد آنها بیش از چند ثانیه به طول نینجامد.
زمانی که روح در کالبد موجودی جای گیرد باید رابطه جسم و روح و تنپوش و یا جسم اثیری نیز در حیات آنها وجود داشته باشد تا روح در آن زمان زندگی نماید و بر جسم حکومت کند , لذا کلیه موجودات زنده نیز مانند بشر دارای جسم اثیری هستند و پس از مرگ فنا نخواهند شد و پس از ادامه تکامل روحی , حالت آنها تغییر می یابد و به اشکالی دیگر در عوالم حیات عالم ظاهر می گردند.
از روح یکی دیگر از دانشمندان حاضر در جلسه ای سوال شد که آیا ارواح نظریه تولد مجدد روح را تائید می کنند ؟ وی چنین اظهار نمود
بشر با توجه به متفکر بودن و توانایی در گفتار , نوعی حیوان است و کلیه حیوانات جزء موجودات زنده عالم محسوب می شوند و در اصل آفرینش , این موجودات به جز اختلاف ظاهری , تفاوت چندانی نسبت به یکدیگر ندارند و درباره نیروی ناطقه بشر هم باید گفت که تمام حیوانات به شکلی با یکدیگر تماس برقرار می کنند و این تماس ها یا از طریق اصوات کلامی صورت می پذیرد یا توسط امواج و فرکانس و حرارت هایی که از حیوانات متصاعد می شود . در برخی از حیوانات قدرت این امواج به قدری زیاد است که قادرند عواطف درونی خود را نیز از طریق امواج به دیگری انتقال دهند ضمن اینکه هیچ دلیلی وجود ندارد که ارواح جدا شده از جسم موجودات زنده , بعدها تنها در همین کره خاکی به زندگانی خود ادامه دهند بلکه میلیاردها کرات دیگر وجود دارند که ارواح بنا به دستور و قوانین روحی خلقت به هر نقطه ای از این کرات که فطرت حیات روحی ایجاد کند انتقال خواهند یافت. همان طوری کهتن پوش و روحی که در بشر وجود بشر قرار دارد پس از مرگ به عوالم روحی می رود , در حیوانات نیز به همین ترتیب است و گاهی در جلسات روحی مشاهده می شود که برخی از حیوانات با نیرو های موجود روحی , به طور نا خواسته در جلسات روحی خود را ظاهر می کنند.
از نظریات ارواح درباره چگونگی زندگی روحی حیوانات چنین استنباط می شود که وقتی روح حیوانی به منتها درجه ترقی و تکامل حیوانی خود رسید و آمادگی تکامل به شکل بهتری را پیدا کرد در سایر کرات عقب افتاده ای که در کائنات وجود دارد به صورت دیگری به ادامه زندگی می پردازد و رفته رفته در جهان های بعدی سیر تکاملی خود را خواهد پیمود تا زمانی که به صورت روح عالی تری در عوالم روحی بالاتر قرار گیرد.
درباره چگونگی زندگی گیاهان نیز پژوهش های فراوانی بعمل آمده و از نظر علمی ثابت گردیده که نباتان هم دارای نوعی قدرت و احساس و درک می باشند و گاهی احساس گیاهان از برخی حیوانات پست نیز بیشتر است.
در بعضی مناطق جهان گیا هانی می رویند که به گیاهان گوشتخوار مشهورند و به محض این که حیوان یا پرنده کوچک یا حشره ای روی برگ های آن گیاهان بنشیند , برگها به طور ناگهانی بسته می شوند و آن درخت یا بوته , تیغهای خود رادر بدن این جاندار گرفتار فرو می برد و شیره جان وی را که از خون یا نوعی لنف تشکیل شده است , توسط خارهای خود می مکد . گیاهان گوشتخوار دیگری وجود دارند که اگر پرنده باب میلشان بر سر شاخه و برگ آنها بنشیند , با بستن برگ های خود آن را گرفتار می کنند و اگر حشرات و یا پرندگان باب میل و سلیقه آنها نباشد هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهند و اگر سنگ یا جسم دیگری به اندازه و وزن پرنده و یا حشره دلخواه گیاه بر سر شاخه و برگ آن بگذاری , هیچگونه واکنشی از سوی گیاه دیده نمی شود . با توجه به شواهد علمی و عملی ای که در برخی از گیاهان یافت می شوند , دیگر نمی توان گفت که گیاهان فاقد درک و احساس و حتی نوعی عقل هستند . وقتی تفکر و حس در موجودی پدیدار گشت , باید به سراغ ریشه روحی آن رفت و تا روحی وجود نداشته باشد حس یا تفکر و اندیشه ای هم به وجود نخواهد آمد. اگر به دانه گیاهان توجه شود به قدرت روحی دانه پی خواهید برد . زیرا این چه نیرویی است که سال ها در یک گیاه همچنان باقی می ماند و به محض این که محل مناسبی را به دست آورد شروع به رشد و تکثیر می کند
درباره چگونگی وجود روح در حیوانات و نباتان از روح حاضری در جلسه سوال شد و روح در این زمینه چنین بیان نمود؟.
کلیه حیوانات و گیاهانی که در کره زمین می بینید , روح دارند و روح آنان دائما در حال رشد و کامل شدن است , روح آنان از ریشه های تک یاخته ای شروع می شود و پس از رشد و تکامل گیاهی , حیوانات و موجودات زنده را به وجود خواهند آورد و ریشه حیوانیت عالی , از موجودات تک سلولی آغاز شده است . بشر در اصل از مجموعه گیاهان تک یاخته ای بوجود آمده که سیر تکامل روحی گیاهی و حیوانی را پشت سر گذاشته است.
کلیه حیوانات عالم در نوع خود از نظر جسمی به صورت کامل آفریده شده اند . حیواناتی که با این رشد و قدرت زندگی خود را می گذرانند باید از نظر خلقت چون نسل بشر دارای ریشه روحی باشند و زندگانی خود را با وجود و قدرتهای روحی به گونه ای در خلقت بگذرانند.
روح حیوانات ار نظر سیر تکاملی و مرحله رشدی با روح بشر قابل قیاس نیست و در سطح بسیار پائین تری قرار دارد.چون حیوانات در زندگی مادی خود به رشد عقلی و تکاملی روحی کمتری در مقایسه با نسل بشر دست می یابند و این نسبت در بین جانداران , تفاوت چشمگیری دارد . برخی از آنان در رشد و تکامل روحی و عقلی و ادراک در حد پائین تری هستند .بشر در زمان حیات خود از نیروی تفکر و ادراکی برخوردار است که ضمیر آگاه نامیده می شود و در کلیه حیوانات نیز نوعی آگاهی که همان ضمیر آگاه است وجود دارد . این نیرو در برخی از حیوانات با هوش مانند شتر , اسب , سگ و گربه و میمون و حیواناتی که آنها را در سیرک ها مشاهده می کنید وجود دارد که علاوه بر ضمیر آگاه می توان گفت که برخی از این حیوانات ضمیر ناخودآگاه هم دارند. سگی که یک بار با کسی آشنا می شود و به دلایلی سالها از او دور می افتد , پس از چندین سال وقتی که صاحبش را باز می یابد , عاطفه و محبت و شناخت پیشین خود را با انجام حرکاتی به اثبات می رساند و حیواناتی که در سیرک ها تربیت شده اند به دلیل وجود همین ضمیر ناخودآگاه , تمام آموخته های خود را مدتها به یاد می آورند و فراموش نمی کنند.
پرندگانی که سال قبل در یک نقطه از کره زمین زندگی می کرده یا سر از تخم در آورده اند , سال بعد برای زندگی یا تخم گذاری به همان نقطه از جهان می روند و احتمالا تخمگذاری خود را در محلی انجام می دهند که سال قبل در آنجا بوده یا خود در آنجا متولد شده بودند , وجود چنین حالتهایی است که ضمیر ناخودآگاه حیوانات را ثابت می کند.
از روح دانشمند حاضری در یکی از جلسات روحی حضور داشت سئوال شد که آیا کلیه جانداران موجود در کره زمین روح دارند ؟ وی در پاسخ گفت : هر موجود زنده ای که در کره زمین یا کرات دیگر زندگی می کند دارای روح است و پس از مرگ روح آنان آزاد شده و به عالم روحی مربوط به خود انتقال پیدا می کنند و برای مدت محدودی در آن محیط روحی زندگی خواهند کرد تا اینکه سریعا در چرخه مسیر تکاملی , مجددا با ماده دیگری ترکیب شود و نسل دیگر تکامل یافته تری را نسبت به گذشته خود به وجود آورند. برخی از این جانداران پس از مرگ سریعا به جهان مادی باز می گردند و گروهی دیگر که تکامل بیشتری یافته اند پس از مدت زمانی دوباره به ماده متصل می شوند و حیات دیگری را در یکی از کرات خلقت آغاز می کنند , در برخی از جانداران پست ممکن است زمان مرگ تا به وجود آمدن مجدد آنها بیش از چند ثانیه به طول نینجامد.
زمانی که روح در کالبد موجودی جای گیرد باید رابطه جسم و روح و تنپوش و یا جسم اثیری نیز در حیات آنها وجود داشته باشد تا روح در آن زمان زندگی نماید و بر جسم حکومت کند , لذا کلیه موجودات زنده نیز مانند بشر دارای جسم اثیری هستند و پس از مرگ فنا نخواهند شد و پس از ادامه تکامل روحی , حالت آنها تغییر می یابد و به اشکالی دیگر در عوالم حیات عالم ظاهر می گردند.
از روح یکی دیگر از دانشمندان حاضر در جلسه ای سوال شد که آیا ارواح نظریه تولد مجدد روح را تائید می کنند ؟ وی چنین اظهار نمود
بشر با توجه به متفکر بودن و توانایی در گفتار , نوعی حیوان است و کلیه حیوانات جزء موجودات زنده عالم محسوب می شوند و در اصل آفرینش , این موجودات به جز اختلاف ظاهری , تفاوت چندانی نسبت به یکدیگر ندارند و درباره نیروی ناطقه بشر هم باید گفت که تمام حیوانات به شکلی با یکدیگر تماس برقرار می کنند و این تماس ها یا از طریق اصوات کلامی صورت می پذیرد یا توسط امواج و فرکانس و حرارت هایی که از حیوانات متصاعد می شود . در برخی از حیوانات قدرت این امواج به قدری زیاد است که قادرند عواطف درونی خود را نیز از طریق امواج به دیگری انتقال دهند ضمن اینکه هیچ دلیلی وجود ندارد که ارواح جدا شده از جسم موجودات زنده , بعدها تنها در همین کره خاکی به زندگانی خود ادامه دهند بلکه میلیاردها کرات دیگر وجود دارند که ارواح بنا به دستور و قوانین روحی خلقت به هر نقطه ای از این کرات که فطرت حیات روحی ایجاد کند انتقال خواهند یافت. همان طوری کهتن پوش و روحی که در بشر وجود بشر قرار دارد پس از مرگ به عوالم روحی می رود , در حیوانات نیز به همین ترتیب است و گاهی در جلسات روحی مشاهده می شود که برخی از حیوانات با نیرو های موجود روحی , به طور نا خواسته در جلسات روحی خود را ظاهر می کنند.
از نظریات ارواح درباره چگونگی زندگی روحی حیوانات چنین استنباط می شود که وقتی روح حیوانی به منتها درجه ترقی و تکامل حیوانی خود رسید و آمادگی تکامل به شکل بهتری را پیدا کرد در سایر کرات عقب افتاده ای که در کائنات وجود دارد به صورت دیگری به ادامه زندگی می پردازد و رفته رفته در جهان های بعدی سیر تکاملی خود را خواهد پیمود تا زمانی که به صورت روح عالی تری در عوالم روحی بالاتر قرار گیرد.
درباره چگونگی زندگی گیاهان نیز پژوهش های فراوانی بعمل آمده و از نظر علمی ثابت گردیده که نباتان هم دارای نوعی قدرت و احساس و درک می باشند و گاهی احساس گیاهان از برخی حیوانات پست نیز بیشتر است.
در بعضی مناطق جهان گیا هانی می رویند که به گیاهان گوشتخوار مشهورند و به محض این که حیوان یا پرنده کوچک یا حشره ای روی برگ های آن گیاهان بنشیند , برگها به طور ناگهانی بسته می شوند و آن درخت یا بوته , تیغهای خود رادر بدن این جاندار گرفتار فرو می برد و شیره جان وی را که از خون یا نوعی لنف تشکیل شده است , توسط خارهای خود می مکد . گیاهان گوشتخوار دیگری وجود دارند که اگر پرنده باب میلشان بر سر شاخه و برگ آنها بنشیند , با بستن برگ های خود آن را گرفتار می کنند و اگر حشرات و یا پرندگان باب میل و سلیقه آنها نباشد هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهند و اگر سنگ یا جسم دیگری به اندازه و وزن پرنده و یا حشره دلخواه گیاه بر سر شاخه و برگ آن بگذاری , هیچگونه واکنشی از سوی گیاه دیده نمی شود . با توجه به شواهد علمی و عملی ای که در برخی از گیاهان یافت می شوند , دیگر نمی توان گفت که گیاهان فاقد درک و احساس و حتی نوعی عقل هستند . وقتی تفکر و حس در موجودی پدیدار گشت , باید به سراغ ریشه روحی آن رفت و تا روحی وجود نداشته باشد حس یا تفکر و اندیشه ای هم به وجود نخواهد آمد. اگر به دانه گیاهان توجه شود به قدرت روحی دانه پی خواهید برد . زیرا این چه نیرویی است که سال ها در یک گیاه همچنان باقی می ماند و به محض این که محل مناسبی را به دست آورد شروع به رشد و تکثیر می کند
درباره چگونگی وجود روح در حیوانات و نباتان از روح حاضری در جلسه سوال شد و روح در این زمینه چنین بیان نمود؟.
کلیه حیوانات و گیاهانی که در کره زمین می بینید , روح دارند و روح آنان دائما در حال رشد و کامل شدن است , روح آنان از ریشه های تک یاخته ای شروع می شود و پس از رشد و تکامل گیاهی , حیوانات و موجودات زنده را به وجود خواهند آورد و ریشه حیوانیت عالی , از موجودات تک سلولی آغاز شده است . بشر در اصل از مجموعه گیاهان تک یاخته ای بوجود آمده که سیر تکامل روحی گیاهی و حیوانی را پشت سر گذاشته است.
No comments:
Post a Comment