اینم عکس دختر گلم آذر(البته به من گفتند دختره، بهرحال من قبلا اسمش رو انتخاب کرده بودم.) که سال 86 وقتی در حیاط خونه ایستاده بودم آمد و نشست کنار پام، آن موقع خیلی کوچک بود ( اوائل دی ماه بود حدودا 4 - 10 ) ، البته من تا آن زمان هیچ پرنده ای را بصورت دائم نداشتم خصوصا طوطی، راستش اولین بار بود که یک طوطی را از یک چنین فاصله نزدیکی می دیدم ، فکر کنم از سرما به من پناه آورده بود، شانس آورد که گیر گربه هام نیافتد . امسال آذر 2 سالش می شه . خیلی باهوش و شیطونه و می خواهد از هر چیزی سردربیاره ، البته بعضی وقتها خیلی بداخلاق می شه . بهرحال خوب می دونه که همه دوستش دارند . راستی هر وقت قربون صدقش می رم و برایش شعر می خونم خودشو لوس می کنه ، سرش رو عقب می بره و چشمهاشو خمار می کنه تا من نازش کنم ، خلاصه خیلی نازو بانمکه
راستش اکثر حیواناتی که تا بحال من و خانواده ام داشتیم را به صورت های جالبی پیدا کردیم
3 comments:
salam cheghadr nazeeee.
kheli khooshkeleeee.
naziiiiiiiiiiiiiii
az tarafe man boosesh koonid
mer c
salam azar!!
آذر خانم چطوره ؟؟
Post a Comment