Friday, June 09, 2006

نخستین حامی حیوانات

نخستین حامی حیوانات
چهاردهم مهر روز ملي دامپزشكي است. دانشي كه در ايران پيشينه‌اي بس طولاني دارد تا جايي كه در متون كهن ايران، از زردشت به عنوان نخستين دامپزشك نام برده شده و داستان درمان اسب گشتاسب در متون مختلف زرتشتي روايت شده است.حتي اگر اين داستان افسانه‌اي بيش نباشد، باز در سابقه طولاني علم دامپزشكي در ايران با وجود محبوبيتي كه حيواناتي نظير اسب، سگ، گاو و گوسفند، ... نزد ايرانيان داشته‌اند، و با وجود پيشينه‌ كهن دامداري در ايران، ترديدي نيست. زردشت در سي سالگي به پيامبري برگزيده شده و ده سال را به پرسش و پاسخ با اورمزد سپري كرد. در چهل سالگي وظيفه يافت دين را به مردمان عرضه كند.
زردشت براي تبليغ دين به دربار گشتاسب روانه شد و او را به دين اورمزد خواند. در «وِجَركرد ديني»، از متون زردشتي به زبان پهلوي، آمده است: «سحرگاهان زردشت سقف كاخ گشتاسب را شكافت و داخل شد. با خود سه چيز داشت: «21 نَسك (= بخش) اوستا، آتش برزين مهر و شاخه سروي. آتش را در دست گشتاسب و جاماست (وزير داناي گشتاسب) و اسفنديار (پسر گشتاسب) نهاد ولي آتش آنها را نسوزاند. سرو را در زمين كاشت و فورا" برگ‌هايش روييد و از ميان برگ‌ها نوشته‌اي آشكار شد خطاب به گشتاسب كه دين را بپذيرد.» .
درباريان و جادوپزشكان به مخالفت با عقايد او برخاستند. گشتاسب تمايل داشت عقايد زردشت را بشنود اما درباريان از بيم آنكه كلام زردشت در او نفوذ كند، توطئه‌اي چيدند. بنابر متن روايات پهلوي، در انبان او استخوان مرده نهادند تا به او تهمت جادودگري بزنند.
بنابر دينكرد هفتم، با بدگويي گشتاسب را بر زردشت شوراندند و بنابر زراتشت‌نامه، مناظره‌اي براي زردشت با حكيمان تدارك ديدند و چون زردشت در مناظره پيروز شد و پيامبري خود را اعلام و به شاه عرضه كرد، شاه تحت تأثير او قرار گرفت.دشمنان نهاني وارد خانه زردشت شدند و استخوان مرده در خانه او نهادند. آنگاه گشتاسب را به خانه پيامبر بردند تا او را نزد گشتاسب رسوا كنند. شاه فريب بدكاران را خورد و زردشت را به زندان افكند.
گشتاسب اسب سياهي داشت به نام «شيد» كه بسيار مورد علاقه او بود. ناگهان دست و پاي اين اسب فلج شد، گويي كه انگار در شكمش فرو رفته بود. خبر به شاه رسيد. شاه غمگين شد و پزشكان دربار را فراخواند. اما هيچ كدام از پزشكان نتوانستند اسب را درمان كنند. در زندان خبر به زردشت رسيد و او براي شاه پيام داد كه مي‌تواند اسب را درمان كند.اما چهار شرط براي اين كار گذاشت: «گشتاسب دين او را بپذيرد؛ اسفنديار حامي دين باشد؛ هوتوس (به يوناني: آتوسا)، همسر گشتاسب و مادر اسفنديار، به دين بگرود و توطئه‌گران رسوا و مجازات شوند.»گشتاسب شرايط او را پذيرفت و زردشت با نيايش به درگاه اورمزد اسب را شفا داد.
به اين ترتيب، نخستين درمان حيوانات در تاريخ مكتوب شكل گرفت و زردشت به عنوان نخستين دامپزشك شناخته شد. گذشته از درمان حيوانات، زردشت در دين خود بسيار از حيوانات حمايت كرده و قرباني خونين در اين دين گناه دانسته شده است.اين حمايت تا بدانجاست كه دو بخش از يشت‌هاي اوستا، گوش يشت و درواسپ يشت، به ستايش ايزدان گوشوَرن (نگاهبان چارپايان مفيد) و دُرُواسپ (حامي چارپايان و به خصوص اسبان) اختصاص يافته است.حتي زماني كه ايزد گوشورَن به درگاه اورمزد مي‌نالد و بانگ سر مي‌دهد كه به دليل بدكاري و ستمي كه در گيتي بر چارپايان خواهد شد، او نخواهد گذاشت كه آنها به زمين فرستاده شوند، اورمزد به او اطمينان مي‌دهد كه چنين نخواهد ماند و به او نويد مي‌دهد كه زردشت ظهور مي‌كند، آيين خود را بر مردمان عرضه مي‌كند و رفتار خوب و مناسب با چارپايان را به ايشان مي‌آموزد.پس زردشت نه تنها نخستين دامپزشك بلكه شايد بتوان گفت نخستين حامي چارپايان بوده است.
نقل از : هنر و موسیقی

No comments: